حضور کماندوهای آمریکایی در یمن میتواند پای آمریکا را به جنگ غزه بکشد
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۲۸۶۶۸
در حالی که بیم گسترش جنگ بین اسرائیل و حماس به یمن می رود، حضور میدانیِ کمتر مورد توجهِ ارتش ایالات متحده روی زمین در این کشور جنگزده، ظرفیت تعمیق دخالت آمریکا در درگیری منطقهای را بالا برده است.
به گزارش سرویس جهان مشرق، در حالی که جنگ اسرائیل و حماس به یمن گسترش یابد، نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده مستقر در آنجا می توانند موجب پیچیدهتر شدن شرایط ژئوپلیتیکی منطقه شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پایگاه خبری-تحلیلی آمریکایی «The Intercept» روز شنبه(۴ نوامبر) گزارش داد که در حالی که بیم کشیدهشدن جنگ بین اسرائیل و حماس به یمن می رود، حضور میدانیِ کمتر مورد توجهِ ارتش ایالات متحده روی زمین در این کشور جنگزده، سایهی تعمیق دخالت آمریکا در درگیری را گسترش می دهد.
مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست
روز دوشنبه، نیروهای یمنی موشکهای بالستیک و کروز به سمت اسرائیل شلیک کردند. به گفته بروس ریدل، تحلیلگر و کارشناس سابق سیا در منطقه، در این حمله اولین باری بود که پس از شلیک موشک های اسکاد توسط صدام حسین، رهبر عراق، در سال ۱۹۹۱، موشک های بالستیک به سمت اسرائیل شلیک می شد. استفاده از موشکهای بالستیک نشاندهنده ظرفیت بالای تشدید تنش است که نشانگر تهدید پررنگِ شعلهورشدن یک جنگ منطقه ای با حضور نیروهای آمریکایی در نزدیکی آن است.
تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسهی کوئینسی برای حکومتداری مسوولانه(یک اندیشکده در واشنگتن که از سیاست خارجی محدود حمایت می کند)، گفت:
"بهترین استراتژی برای جلوگیری از گرفتارشدن در یک جنگ دیگر در خاورمیانه این است که در وهله اول نیروهای غیرضروری در منطقه نداشته باشیم – و کسانی را که اکنون آنجا هستند به خانه بازگردانیم. "
پارسی تاکید کرد:
"حضور نیروها در آنجا آمریکا را امنتر نمیکند، بلکه آمریکا را بیشتر در معرض خطر جنگ دیگری در خاورمیانه قرار میدهد. "
اگرچه حجم ردپای عملیات ویژه آمریکا در داخل یمن کاهش یافته و نزولی شده است - ایالات متحده از سال ۲۰۰۰ در آنجا درگیر جنگ بوده است - کاخ سفید در ژوئن فاش کرد که ایالات متحده نیروهای "رزمی" در یمن دارد. کاخ سفید در بخشی از آخرین گزارش قطعنامه اختیارات جنگی خود به کنگره که قبلا گزارش نشده بود، فاش کرد:
«پرسنل نظامی ایالات متحده برای انجام عملیات علیه القاعده در شبه جزیره عربستان و داعش در یمن مستقر شده اند.»
{انصارالله یمن} بهعنوان هدف رسمی مأموریت نیروهای ویژه ایالات متحده در یمن ذکر نشدهاند، اما پنتاگون از اختیارات خود در جنگ با دولت اسلامی برای حمله به گروههای تحت حمایت ایران در جاهای دیگر استفاده کرده است. هفته گذشته، ایالات متحده دو تأسیسات مرتبط با شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه را به تلافی حملات گروههای شبه نظامی تحت حمایت ایران به تأسیسات ایالات متحده در منطقه بمباران کرد.
با این حال، تحلیلگران هشدار دادند که نباید بدون داشتن هیچ مدرک متقنی، حمله حوثیها را به عنوان بخشی از کمپین نظامی گستردهتر از طرف ایران در نظر گرفت.
پل پیلار، کارشناس ارشد غیرمقیم در مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون، به اینترسپت گفت:
"باید در تفسیر حمله موشکی به عنوان بخشی از استراتژی بزرگ «محور مقاومت» تحت رهبری ایران محتاط بود. حوثیها، علیرغم حمایتهای مادی ایران، تصمیمهای خود را گرفتهاند: احتمالاً بزرگترین حرکت آنها در جنگ یمن - تصرف شهر صنعا، پایتخت - بر خلاف توصیه ایرانیها انجام شده است.
رئیس جمهور جو بایدن حملات ایالات متحده به اهداف سوریه را به عنوان یک استراتژی بازدارنده توجیه کرد، اما برخی ناظران می گویند که هرگونه بازدارندگی این چنینی، با این واقعیت تضعیف خواهد شد که حضور گسترده نظامی منطقه ای ایالات متحده خود تبدیل به اهدافی برای حمله خواهد شد.
پارسی از موسسه کوئینسی گفت:
"بایدن معتقد است که نیروهای فعلی و جدید آمریکا در منطقه به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حملات ایران یا متحدانش عمل می کنند. اما به جای این که این بازیگران منطقهای را بازدارند، اغلب خود تجمع این نیروهای آمریکایی است که اهداف بیشتری را در اختیار حوثی ها یا شبهنظامیان عراقی قرار می دهند. حتی قانونگذارانی که خواهان جنگ بیشتر در خاورمیانه نیستند، در صورتی که این نیروها مورد حمله قرار گیرند، مجبور خواهند شد برای اقدام نظامی فشار بیاورند. "
یمن از سال ۲۰۱۴ درگیر یک جنگ داخلی سنگین بوده است: گروه شورشی حوثی در شمال با حمایت ایران و دولت جنوب در تبعید با حمایت ایالات متحده و ائتلاف همسایگان یمن از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی.
ایالات متحده همواره از دولت عدنِ مورد حمایت عربستان سعودی، حمایت کرده است.
عملیاتهای ایالات متحده در یمن تحت نظارت فرماندهی مرکزی پیشرو عملیات ویژه - یمن یا SOCCENT FWD Yemen و معمولاً به اختصار SFY – هدایت می شود که یک عنصر پیشرو از فرماندهی عملیات ویژه مستقر در تامپا است که بر کمپین ضد تروریسم در خاورمیانه، از پاکستان تا مصر، نظارت می کند.
در حالی که وزارت دفاع هرگز رسماً SOCCENT FWD یمن یا مأموریت آن را - که برای اولین بار در اینجا گزارش میشود - تأیید نکرده است، سرنخهایی از وجود و اهداف آن را میتوان از منابع پراکنده به همراه جزئیات ارائه شده به The Intercept توسط یک افسر نظامی به دست آورد.
یکی از افسران ارشد نظامی که در SFY خدمت می کرد و به دلیل اینکه مجاز به صحبت علنی نبود، نامش فاش نشد، به اینترسپت گفت که این فرماندهی، در ابتدای دولت ترامپ برنامههایی را برای آموزش یک نیروی جنگی قبایلی یمن با ۳۰۰ نفر نیرو را به منظور انجام امور جنگهای غیر متعارف و عملیات ضد تروریستی طولانی مدت زیر نظر داشت.
در سال ۲۰۱۵، یک فرمانده سابق SFY، سروان رابرت ای. نیوسون، که در آن زمان در خدمت عملیات ویژهی نیروی دریایی بود، در مصاحبهای با مرکز مبارزه با تروریسم وست پوینت، گزارش مشابهی ارائه کرد. نیوسون که تا سال ۲۰۱۲ در SFY خدمت کرده بود، گفت که نیروهای آنجا «شرکای یمنی را آموزش و به آنها مشاوره می دادند». او به طور مبهم و سربسته گفت که این شرکای یمنی «عمیقاً در سفارت{آمریکا} و فعالیتهای آن جا افتادهاند».
از آن زمان، سفارت اصلی ایالات متحده در صنعا در میان هرج و مرج جنگ داخلی یمن بسته شده است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت پنتاگون اینترسپت یمن عملیات ویژه آمریکا عملیات طوفان الاقصی عربستان سعودی سوریه اسرائیل حماس اخبار داغ خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ایالات متحده عملیات ویژه حمایت ایران منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۲۸۶۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.